۱۹.

ساخت وبلاگ
کادو روز مرد چیزی به ذهنم نرسید برای بابای بچه ها بخرم چون همه چی داره... به فکرم رسید که چون خیلی شکمویه، غذای خوب بپزم و اینطوری تحویلش بگیرم:) سوپ، فرنی و ژله، برنج و خورشت، سالاد و یه کیک ساده درست کردم.خونه ها تمیز و مرتبه... من و بچه ها هم لباس خوشکل پوشیدیم و به خودمون رسیدیم :)میدونم که مرد بودن توی این روزگار خیلی سخت شده، برای یکی مثل بابای بچه ها سخت تر... ازش ممنونم که هوای ما رو داره :) و همه تلاشش رو میکنه.خبر دیگه اینکه بالاخره تصمیمم رو گرفتم و خیاطی رو شروع کردم. یه پارچه کرپ حریر زیبا دیدم، خریدمش و یه شومیز برای خودم دوختم. وای که چقد با شلوار مشکی خط اتودارم قشنگ میگفت بهم :) سردوز و جادکمه رو دادم بیرون برام زدن... این شومیزو با چرخای مشکی قدیمی دوختم...و اینکه چند روزی هم از روزه های قرضی مو گرفتم، ایشالا فردا هم میخوام روزه بگیرم... تقریبا دو ماه دیگه روزه قرضی دارم:|داشتم فرنی درست میکردم، پسر اولی خواست کمکم کنه اومد کنارم و روی صندلی بزرگه وایستاد. دیدم قدش از من بلندتر شده :) بهش گفتم یعنی میشه روزی رو ببینم که بدون صندلی قدت از من بلندتر شده باشه؟ :)»» چند نفر از دوستای عزیز سراغمو گرفتن، گفتم اعلام حضور کنم :) ۱۹....
ما را در سایت ۱۹. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sarzamin-e-maryam بازدید : 20 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1402 ساعت: 17:26